loading...
اهل بیت
رضا اسمانی بازدید : 6 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)

خداوند به ما خبر داده است كه او در آسمان و بر عرش مستقر است:‏

‏« أَأَمِنتُم مَّن فِي السَّمَاء أَن يَخْسِفَ بِكُمُ الأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ‎ * ‎أَمْ أَمِنتُم مَّن فِي السَّمَاء أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ‏فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ» الملك: 16 - 17‏‎

‏ (آيا از كسي كه در آسمان است، خود را در امان مي‌دانيد كه دستور بدهد زمين بشكافد و شما را فرو ببرد ‏و آن گاه بلرزد و بجنبد و حركت بكند؟ ‏يا اين كه از كسي كه در آسمان است خود را در امان مي‌دانيد كه ‏طوفان شن بر شما گمارد (و شما را در زير ريگهاي روان دفن نمايد؟). آن گاه خواهيد دانست كه تهديد من ‏چگونه است.) ‏

خداوند در كتاب خود در هفت مورد تصريح كرده است كه او (خدا) برعرش مستقر است:‏

‏« الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» طه: 5

‏«خداوند مهرباني (قرآن را فرو فرستاده) است كه بر عرش قرار گرفته است»‏

و رسول الله صلي الله عليه وسلم نيز درباره اينكه خداوند در ‏آسمان است، خبر داده است: در صحيح مسلم و بخاري از ابي سعيد خدري رضي الله عنه روايت شده که ‏پيامبر صلي الله عليه وسلم فرموده است:« الا تأمنونيي وأانا أمين ‏من في السماء ياتينيي خبر السماء صباح مساء» صحيح بخاري: 8/46‏. ‏

يعني: آيا شما مرا امين نمي‌دانيد و حال آنكه من امين كسي هستم كه در آسمان است و خبرهاي آسمان را ‏هر صبح و شامي به من مي‌رسد.‏

پيامبر صلي الله عليه وسلم به مومن بودن كنيزي كه گفت ‏خداوند در آسمان است، گواهي داد. شرح اين داستان از اين قرار است كه معاويه بن حكم سلمي كنيزش را ‏كه در حفاظت گوسفندانش كوتاهي كرده بود، کتک زد. سپس پشيمان شد و نزد پيامبر صلي ‏الله عليه وسلم آمد و اظهار ندامت وپشيماني نمود و مي خواست درباره ‏آزاد كردن كنيزش، از پيامبر صلي الله عليه وسلم كسب اجازه كند. ‏پيامبرص كنيزك را نزد خود طلبيد و از وي پرسيد: خداوند كجا است؟ كنيزك گفت: خدا در آسمان است. ‏سپس پيامبرص درباره خود از او سوال كرد و فرمود من كيستم؟ كنيزك گفت: تو رسول الله صلي ‏الله عليه وسلم هستي.آنگاه پيامبر صلي الله ‏عليه وسلم خطاب به مالكش فرمود: (اعتقها فانها مومنة) او را آزاد كن زيرا او مومن است. ‏مسلم: 1/382‏.‏

‏ پيامبر صلي الله عليه وسلم بيماري را راهنمايي نمود که خود يا ‏کسان ديگري اين دعا را برايش بخوانند که در اين دعا تصريح شده به اينكه خداوند در آسمان است: «ربنا ‏الله الذي في السماء تقدس اسمك، امرُك في السماء والأرض، كما رحمتك في السماء فاجعل رحمتك في الأرض، ‏اغفرلنا حوبنا و خطايانا، انت رب الطيبين، انزل رحمه رحمتك و شفاء من شفاءك علي هذا الوجع فيبرأ»ً صحيح ‏سنن ابي داود: 1/175‏.‏

‏(اي پروردگار ما! اي کسي كه در آسمان هستي نام تو مقدس است، حكم تو در زمين و آسمانها است ‏همانطور كه رحمت تو در آسمان است، رحمتت را در زمين نيز قرار بده، اي پروردگار! گناهان ما را مورد ‏بخشش قرار بده، چرا که تو پروردگار پاكان و نياکان هستي، رحمتي از رحمت‌هاي خود و شفائي از شفاهاي ‏خود را براي اين بيماري نازل بفرما تا شفا يابم. ‏

در حديث عبدالله بن عمر آمده است که پيامبر صلي الله عليه ‏وسلم فرمود:‏

‏ « الراحمون يرحمهم الرحمن إرحموا من في الارض يرحمكم من في السماء»‏

‏(خداوند با آنان که اهل رحم و مهرباني هستند مهربان است، بر اهل زمين رحم كنيد تا اهل آسمان بر شما ‏رحم كند.) ‏صحيح مسلم:4/2084 حديث شماره 2713.‏

در آسمان بودن خدا به چه معني است؟ ‏

منظور از در آسمان بودن خدا، اين نيست كه جسم آسمان او را احاطه كرده باشد ـ خداوند از چنين چيزي ‏پاك و منزه است -بلكه منظور از آسمان علو و بلندي است چنانکه خداوند خود را به علو و فوقيت متصف ‏كرده است: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» الأعلى: 1 ‏

‏(تسبيح و تقديس كن پروردگار والاي خود را.) ‏

‏«وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ» البقرة: 255 ‏

‏(فرماندهي و فرمانروائي او آسمانها و زمين را دربر گرفته است و نگاهداري آن دو (براي او گران نيست ‏و) وي را درمانده نمي‌سازد و او والا و عظيم است.)‏

خداوند بيان داشته که حاکم و بالاتر از بندگانش است.‏

‏«يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ» النحل: 50

‏«ملائکه از پروردگارشان‌ از فوق‌ خويش‌ مي‌ترسند» ‏

‏«وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» الأنعام: 18‏‎

‏(او بر سر بندگان خود مسلّط است.)‏

رسول اکرم صلي الله عليه وسلم در تمجيد پروردگارش در يکي ‏از دعاهايش مي‌فرمايد:‏

‏ (و انت فليس فوقك شيء)1 بالاتر از تو هيچ چيزي وجود ندارد. ‏

ام المؤمنين زينب رضي الله عنها در برابر ساير ازواج پاک پيامبر صلي الله ‏عليه وسلم افتخار مي كرد بدليل آن كه خداوند او را در بالاي آسمانهابه عقد پيامبر ‏صلي الله عليه وسلم در آورده است و مي فرمود:‏

‏« زوجكن أها ليكن وزوجني الله من فوق سبع سموات»

‏(خانواده هايتان در زمين شمارا به عقدپيامبر صلي الله عليه وسلم ‏در آورده اند، اما مرا خداوند از بالاي آسمانها به عقدپيامبر درآورده است.) ‏

ممکن نيست مسلماني كه عقيده‌اش را به خوبي درک نموده باشد، چنين تصور کند که خداوند در آسمان ‏است. بدين معني كه آسمان او را احاطه كرده باشد و او درآسمان قرارداشته باشد ـ خداوند از چنين چيزي ‏منزه و پاك و بالا مرتبه و والا است- چگونه چنين چيزي ممکن است در حالي که آسمانها در برابر خداوند ‏چيزي نيستند: «وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ» الزمر: 67

‏(و آسمانها با دست راست او در هم پيچيده مي‌شود.) ‏

‏«يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» الأنبياء: 104

‎ ‎‏ ((اين امر) روزي (تحقّق مي‌پذيرد كه) ما آسمان را درهم مي‌پيچيم، به همان صورت كه طومار نامه‌ها در ‏هم پيچيده مي‌شود.)‏

چند دليل:‏

دلائل زياد و روشني، دال بر اينكه خداوند در آسمان است وجود دارد که ذكر همه آنها در اين نوشتار نمي ‏گنجد، و تنها مي توان آن را فهرست وار بشرح زير بيان نمود.‏

‏1ـ دلائلي كه به صراحت بيان مي دارند كه خداوند در آسمان است، که در صفحات قبل به ذکر آنها ‏پرداختيم. ‏

‏2ـ دلائلي که دال برقرار گرفتن خداوند بر عرش مي باشند که قبلاً به آنها نيز اشاره شد. ‏

‏3ـ دلائلي که دال برعلو و بلندي او مي باشند و اينکه او بر بندگان خود تفوق دارد، که بخشي از اين دلائل ‏نيز ذكر شد. ‏

‏4ـ نصوصي که دال براينند كه بعضي از مخلوقاتش نزد او قرار دارند: ‏

‏«إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ»الأعراف: 206

‎ ‎‏(بيگمان كساني كه مقرّبان (درگاه) پروردگار تو هستند، خويشتن را بزرگتر از آن نمي‌دانند كه به پرستش ‏خدا بپردازند.)‏

و درمورد شهداء نيزمي فرمايد: « أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» آل عمران: 169

‎) ‎بلكه آنان زنده‌اند و بديشان نزد پروردگارشان روزي داده مي‌شود.)‏

و نصهاي زياد ديگر

‏5ـ نصهاي دال بر اينكه بضي ازاشياء بسوي او بلند مي شوند، مانند آيه هايي که به بلند شدن عيسي عليه ‏السلام تصريح نموده اند. «بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ»النساء: 158

‎ ‎‏(بلكه خداوند او را (از دست آنان رهاند و پس از گذشت روزگاري كه خود مي‌داند، وي را ميراند و) در ‏پيش خود به مرتبه والائي رساند)‏

‏ و مانند بيان اين که اعمال به سوي او بلند مي شوند:‏

‏«إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ» فاطر: 10‏‎

گفتار پاكيزه به سوي خدا اوج مي‌گيرد (و گوينده خود را پرواز مي‌دهد) و خدا كردار پسنديده را بالا ‏مي‌برد (و انجام دهنده‌اش را والا مي‌گرداند). ‏

و نيز مانند نصوصي که به بلند شدن ارواح مؤمنان خبر داده اند: ‏

‏«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء» الأعراف: 40

‏(بيگمان كساني كه آيات (كتابهاي آسماني و نشانه‌هاي گسترده جهاني) ما را تكذيب مي‌كنند و خويشتن را ‏بالاتر از آن مي‌دانند كه بدانها گردن نهند، درهاي آسمان بر روي آنان باز نمي‌گردد (و خودشان بي‌ارج و ‏اعمالشان بي‌ارزش مي‌ماند).) ‏

آيه مذكور دال بر اين مطلب است كه درهاي آسمان بروي مومنان گشوده خواهند شد و احاديث زيادي ‏درباره تعبير و تفسير اين آيه وارد شده است. ‏

و نيز مانند اوج گرفتن وبلند شدن فرشتگان بسوي خدا: «تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ» المعارج: 4

‏(فرشتگان و جبرئيل به سوي او (پر مي‌كشند و) بالا مي‌روند.)‏

‎ ‎‏6ـ نصهايي که فرود آمدن فرشتگان را بيان مي دارند: «يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ» النحل: 2‏‎

‏(خداوند به دستور خود، فرشتگان را همراه با وحي (آسماني كه حيات‌بخش انسانها است) بر هر كس از ‏بندگانش (به نام انبياء) كه خود بخواهد نازل مي‌كند.)‏

درباره فرو فرستادن كتابها چنين آمده است: «وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ» الأنعام: 92

‏(اين (قرآن) كتابي است كه ما آن را فرو فرستاده‌ايم.)‏

‏7- از جمله دلائل ديگر دال بر وجود خداوند در آسمان، بلندکردن دست‌ها و چشم‌ها بسوي او است که ‏احاديث زيادي در اين رابطه وارد شده اند كه رسول الله صلي الله عليه ‏وسلم موقع دعا و نيايش دستهايش را بسوي آسمان بلندکرده است و هركس که با مشكلي مواجه ‏شود، دست‌ها را بسوي بلنداي آسمان بلند كرده و دعا مي كند.‏

هم چنين بلند كردن نگاه، در حديث صحيح آمده ا ست كه رسول الله در دعاي بعد از وضوء چشم‌ها را ‏بسوي آسمان بلند كرده است.‏

‏8- از دلائل ديگر وجود خداوند در آسمان، اشاره كردن پيامبر صلي الله ‏عليه وسلم به سوي آن با انگشت‌هاي مباركش مي باشد. همانطور كه در حديث حجه ‏الوداع آمده است، بعد از اينكه حاضرين گفتند: ما گواهي مي دهيم كه شما (رسول الله صلي ‏الله عليه وسلم) وظيفه تبليغ را به نحو احسن انجام داده و حق نصيحت ‏را بجا آورده‌ايد، آنگاه پيامبر صلي الله عليه وسلم انگشت سبابه ‏خود را به سوي آسمان کرده و مي فرمود: «اللهم اشهد، اللهم اشهد» بار خدايا تو گواه باش. روايت از ابو ‏داود: 1/358،حديث شماره 1905.اصل اين حديث در صحيحين مي باشد.‏

والله اعلم

وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

منبع: کتاب "عقيده و ايمان"؛ دکتر عمر سليمان اشقر.‏

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این سایت در مورد اهل بیت است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 22
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 30
  • بازدید کلی : 3,657
  • کدهای اختصاصی
    MeLoDiC

    هدایت به بالا

    کد هدایت به بالا